قشنگ ترین ساعت دنیا ...
قــَشنگ تـَرین و زیبـــاتـَرین ســاعت ِ دُنیا، ساعَتے بــُود کـِـﮧ دیدَمـِـت…. !!
قــَشنگ تـَرین و زیبـــاتـَرین ســاعت ِ دُنیا، ساعَتے بــُود کـِـﮧ دیدَمـِـت…. !!
دسـت بـه “صورتـم” نـزن !
می تـرسم بیـفتـد
نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !
و بعــد
سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد
و بـاز
من بمانم و تنهــــــایی …!!!
دیشب در جاده های سکوت …
در ایستگاه عشق ،هر چه منتظر ماندم
کسی برای لمس تنهاییم ، توقف نکرد
و من تنهاتر از همیشه به خانه برگشتم…
ایـــن روزهــــا خــوابــــم نمـی آیــد …
فـقــط مـــی خـــوابـــــم
کــــه بیـــــدار نبــــاشــــم!
خورشید بتابد یا نتابد،
ماه باشد یا نباشد،
شب و روز من یکی شده
، فرقی ندارد برایم ،
همه چیز برایم رویا شده
، عشق تو برایم آرزو شده ،
به رویا و آرزو کاری ندارم ،
حقیقت این است که دوستت دارم!
گاه دلتنگ می شوم
دلتنگتر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرت ها را می شمارم
و باختن ها را،
و صدای شکستن ها را…
نمی دانم من کدام امید را ناامید کرده ام
و کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم.
دلتنگم، دلتنگ…!
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕـــﺮ …
ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕــــﺮ …
و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ !
صدای قلب نیست ..
صدای پای توست که شب ها در سیـــــ ــنه ام میدوی ..
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی ..
کارم …
از یکی بود و یکی نبود گذشت،
من در اوج قصه غرق شده ام …
خـــدایـا . . . !
گـاهــی تــو را بــزرگــ می بـیـنـم و گاهـی کــوچـکــ ،
ایــن تــو نـیستی کـه بــزرگ می شــوی و کـوچـک . . .
ایــن مـنـم کـه گاهـی نــزدیـکــ مـی شـــوم و گاه دور . . . !!!
بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند …
یا خنده های تو قند را
یا خنده های من غم را !
سبد قلبم را پر خواهم کرد از عطر تنــت ،
تا که یادم باشد تو تو قلبمی ...
نزدیک تر از من به خودم…!
چه غروبی بود چه شبی خواهد شد…
***
من و تو
دست ها در هم گره چشم ها در هم تنیده
کنار امواج وحشی
کنار آن شراره های داغ
بعد از آن آب تنی طلایی
***
و حال عطر شب بوها
“سمفونی جیرجیرکها”
نوای گیتار بیگانه ات با همراهی صدای من
طعم بستنی بهارنارنج ِ تابستانی
جای ستارگان خالی
کمی هم نور مهتاب
شاید وقتش فرا رسیده
شکستن همه ی ِ استقامت ها
چه خوب میشه روزی که بیای منو در آغوش بگیری …
بخوام گله کنم بگی هیس …
دیگه هیچی نگو …
بگی همه کابوس ها تموم شد از حالا من و تو تا ابد با همیم تا ابد ..
برایم کــَـف زدند ، در آغوشـَـم گرفتند …
تایید و تشویقــَـم کردند ..
که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم …
دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است …
اما بیــن خــودمـان باشــد …
هنــوز تنهــ.ــا عزیزم تــــو هسـتــی
♥ تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است ♥
♥ و صدایش دلنشین ترین ترانه ی من است ♥
♥ از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تــ♥ــو بودن را باور ندارم ♥
♥ چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب تر شد که دنیای من شدی ♥
♥ همیشه بدان که تا ابد دوستت دارم ♥
♥ حس بودنت قشنگترین حس دنیاست ♥
♥ تــ♥ــو که باشی ... ♥
♥ هر روز ... نه! ♥
♥ هر ثانیه را ... عشق است ♥
♥ نمیدانم چه رابطه ایست ♥
♥ بین نبودنت با رنگ ها ♥
♥ دلتنگ تــ♥ــو که میشوم ♥
♥ زندگی ام سیاه میشود ♥
♥ دلبندم ♥
♥ من دلم فقط ، روی دل تــ♥ــو ♥
♥ بند میشود ... ♥
♥ دنبال یک کلمه میگردم ♥
♥ یک کلمه خاموش ♥
♥ مانند یک بوسه ♥
♥ که جمع کند همه ی کلمات را ♥
♥ روی لب های تــ♥ــو ♥
♥ یکی بود ، هنوزم هست ♥
♥ یکی رو دوست داشتم ، هنوزم دارم ♥
♥ آهای " یکی " هنوزم " تکی " ♥
♥ درست وسط پیشانی ات ♥
♥ میشود قبله گاه لب های من ♥
♥ بوسه هایم را همان جا حواله میکنم ♥
♥ وقتی کنارمی ♥
♥ جایی برای هیچ شتابی نیست ♥
♥ مقصد ♥
♥ همین حضور من و تــ♥ــوست ♥
♥ هوا هرچقدر هم زمستان باشد ♥
♥ مهم نیست ♥
♥ آغوش تــ♥ــو ، تابستان من است ♥
♥ صدای گام های تــ♥ــو ♥
♥ ضربان زندگی من است ♥
♥ با من راه بیا ♥
♥ با تــ♥ــو تشنه ی زنده بودنم ♥
♥ آرام آرام می بوسمت ♥
♥ انقدر که طرح لب هایم ♥
♥ روی تمام اندامت جا بماند ♥
♥ بگذار بدانند آغوش تــ♥ــو ♥
♥ تنها قلمرو من است ♥